آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
کد لوگوی ما
بارش یامهدی
میخوام از کســی بگم که اینـــروزهــــــا خیلی غریبهـــ
میگن شـــآید این جمعهـــ بیــــــاید...شــاید
ولیــــــــــ من میگم اگه آدم شیـــم سه شنبه هم می آیـــــــد!
میگــن منتظرشنـــ...دوسش دارنـــ...از تهـــ دل آیـــــــــا؟یا چون شناسنامه ای مسلمونیم؟
پس چرا یاریش نمیکنید فقط ادای دوست داشتنو درمیارید؟
تاوقتیـــــــــــــــ که:
تا وقتی خـیــآبونهـــــــــا پراز عروسکـــ های خوش آب ورنگ ولی یه بار مصرفهـــ
تا وقتی زنای شوهر داری هستند که یواشکی بادوستـ پسراشون قرار میذارنـ
تا وقتی دخترایی هستندکه میدونن آخر دوستی چی انتظار شونو میکشه ولی بازم...
(مثال اینان مثل جوجه تیغی هایی ست که هرسال به طور غریزی
میرن تو اتوبان و زیر ماشین له میشن چون عقل ندارن)
تو که داری بفهم خودتو بازیچه دستها نکن روح خدا درتو دمیده شده
چطور میتونی این روح رو به گناه دستمالی کنی؟
تا وقتــــی اینـــــ ها تو جامعـــه ما که مثلا جامعه اسلامی هست وجودداره
امام زمان ما تنهاست آیــا کسی هست که اورا یاری کند؟
حالا فهمیدی چرا غریبهـــ امام زمانـ؟؟؟
حتی از امام حسین هم غریبتـــره میدونی آیـا؟
بدونـــ کهـــ امام زمانـــ گم نشده این ماییم که اونو گم کردیم
_آقاببخشيد من آرايشخانم شمارو نمي پسندم ،
لطف كنيدبگيد يه جور ديگه آرايش كنه
_خجالت بكش مردك بي...!!!! تومگه خودت ناموس نداري؟
_فكرنمي كردم غيرتي بشي ،آخه وقتي اين جوري اومده بيرون
حتما براي تماشاي ماست والا اگه براي توبود كه بايدتوخونه آرايش مي كرد.
چون براي ماست ، من اينجوري نمي پسندم
بسم رب المهدی
از میان دو واژه انسان و انسانیت اولی در میان گوچه ها و دومی لابلای کتاب ها سرگردان است...!
اَلسَّلاَمُ عَلَی رَبِیعِ الاَنامِ و نَضرَةِ الاَیَّام
سلام بر بهار مردم...!!!
یعنی مردم افسرده اند.وقتی آقایمان نیست.افسرده ایم!
شادابی روزگار به ظهور حضرت است، بهار دل ها هم به حضرت است. الان مثل ما، مثل درختی است که با اره شاخه هایش را مجروح کردند و از تنه درخت تغذیه کاملی نمی شویم. ولو از طرف امام توجه هست چرا که خودش فرمود:هرگز شما را فراموش نمی کنیم.
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند:
عجیب است از کسانی که درباره ی مأکولات و خوردنیهای خود فکر می کنند اما درباره ی معقولات و یادگرفتنی های خود هیچ گونه زحمتِ اندیشه ای به خود راه نمی دهند.
.
ای هشتمین بهار ولا یا ثامن الحجج(ع) |
|
گل میكنـی به سینه ما ثامن الحجج(ع) |
|
عـمری اسـیر فاصـلههـای تنیـدهایـم |
|
بـا خاطـرات مانـده به جا ثامن الحجج(ع) |
|
بـا یـاد تـو بـه غربـت شبها نشستهایم |
|
یك شب به خواب ما تو بیا ثامن الحجج(ع) |
|
یك شب بیا تو بتاب به چشمان بستهام |
|
بشـكن سـكوت پنجره را ثامن الحجج(ع) |
|
تــا چــون كبوتــران حــرم از دل قفـس |
|
پـَر واكنـم به سوی شما ثامن الحجج(ع) |
|
یـك جرعه از نگاه غزلهای تو بس است |
|
ای آفتــاب عاطفــه یـا ثـامن الحجـج (ع) |
این واقعه نشانی از تواضع امام دارد.
زمانی که امام رضا علیه السلام به عنوان ولیعهد در خراسان بود آشکار است که تا چه اندازه موقعیت سیاسی داشت. ایشان به عنوان جانشین خلیفه وقت شناخته میشدند و طبیعی بود که مردم سخت به آن حضرت احترام میگذاشتند...
اما همین امام بنا به روایتی که ابن شهر آشوب، نویسنده مشهور شیعه در قرن ششم به نقل از یعقوب بن اسحاق نوبختی روایت کرده است به گونهای وارد حمام نیشابور شد که حاضران متوجه نشدند آن حضرت دارای چنان مقامی است. ابن شهر آشوب مینویسد: حضرت رضا علیهالسلام وارد حمام شد. یکی از کسانی که حاضر بود ـ و ایشان را نمیشناخت ـ از آن حضرت خواست تا دلاکی او را کرده و به اصطلاح امروزه کیسه او را بکشد. حضرت درخواست او را پذیرفت و مشغول کار شد. برخی که امام را میشناختند، آن مرد را درباره امام رضا علیه السلام آگاه کردند و او مشغول عذرخواهی شد. با این حال امام به او آرامش داده و همچنان به دلاکی او مشغول بود.
منبع: مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص412.
زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول میطلبید و میگویید:
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید.
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه میدانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمیدانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم. |
---|
رقص قشنگ نور
امشب چه ديدنى است
آواز شاد باد
امشب شنيدنى است
عيد است و عطر گل
پيچيده در هوا
بوى خوش گلاب
پر كرده سينه را
گلبوته هاى شمع
روييده هر كجا
مى ريزد اشك شوق
يك غنچه بى صدا
گلدسته ها همه
غرق ستاره هاست
هر گوشه حرم
فرياد (يا رضا) ست
وقت زيارت است
پر مى كشد دلم
همراه كفتران
من مى روم حرم
روزگار ، نبودنت را برایم دیکته می کند و نمره ی من باز می شود : صفر، هیچ وقت نبودنت را یاد نمیگیرم
زندگی یک قالی بزرگ است،
هر هزار سال یکبار فرشتهها قالی جهان را در هفت آسمان میتکانند،
تا گرد و خاک هزار سالهاش بریزد و هر بار با خود میگویند:
این قالی نیست که قرار بود انسان ببافد، این فرش فاجعه است
با زمینه سرخ خون و حاشیههای کبود، و نقش برجستههای ستم
فرشتهها گریه میکنند و قالی آدم را میتکانند و دوباره با اندوه بر زمین پهنش میکنند.
رنگ در رنگ، گره در گره، نقش در نقش …
قالی بزرگی است زندگی.
که تو میبافی و من میبافم، همه بافندهایم
میبافیم و رج به رج بالا میبریم
میبافیم و میگسترانیم
دار این جهان را خدا بر پا کرد و خدا بود که فرمود:
"ببافید"، و آدم نخستین گره را بر پود قالی زندگی زد
و هر که آمد، گرهای تازه زد و رنگی ریخت و طرحی بافت
و چنین شد که قالی آدمی رنگارنگ شد.
آمیزهای از زیبایی و نازیبایی، سایه روشنی از خوبی ها و بدی ها ...
اما تو ای دوست من؛
گره تو هم تا ابد بر این قالی خواهد ماند،
طرح و نقشت نیــز،
و هزاران سال بعد،
آدمیان بر فرشی خواهند زیست که گوشهای از آن را تو بافتهای.
تو با دستانی هنرمند و اندیشه هایی بس شگرف ...
كاش گوشهای را كه سهم توست زيباتر از آنچه باید ببافی!!!
یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند.هنوزتصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند.لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود.
برای عروس مهم بود كه چه كسانی حتما در عروسی اش باشند.از اینكه دایی سعیدش سفر بود و به عروسی نمی رسید دلخوربود...کاش می آمد...
خدا: بندهي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است.
بنده: خدايا! خستهام! نمي توانم.
خدا: بندهي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا! خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم.
خدا: بندهي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان.
بنده: خدايا! سه رکعت زياد است.
خدا: بندهي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا! امروز خيلي خستهام! آيا راه ديگري ندارد؟
خدا: بندهي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله.
بنده: خدايا! من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم ميپرد!
خدا: بندهي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله
بنده: خدايا هوا سرد است! نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم.
خدا: بندهي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيم.
بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد!
خدا: ملائکهي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفتهام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده.
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بيدار کرديم، اما باز خوابيد!
خدا: ملائکهي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست.
ملائکه: پروردگارا! باز هم بيدار نميشود!
خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بندهي من بيدار شو نماز صبحت قضا ميشود خورشيد از مشرق سر بر ميآورد.
ملائکه: خداوندا نميخواهي با او قهر کني؟
خدا: او جز من کسي را ندارد... شايد توبه کرد...
"بندهی من تو به هنگامی که به نماز میایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری."
اللهم عجل لوليك الفرج
اگر تنهاترين تنهايان شوم، باز هم خدا هست
امام صادق(ع)فرمود: نمازشب،صورت را زیبا،خلق را نیكو و انسان را خوشبو می گرداند، رزق را زیاد و قرض را ادا می كند، اندوه را برطرف می سازد و چشم را جلا می دهد
رسول خدا(ص)فرمود: نماز شب،وسیله ای است برای خوشنودی خدا و دوستی ملائكه
امام صادق (ع ) فرمود: درخانه هایی كه نماز شب، خوانده می شود و قرآن تلاوت می گردد، آن خانه ها نزد آسمانیان همچون ستاره ها درخشانند
تذكر: اگر نماز شب را دربین الطلوعین (یعنی بعد از اذان صبح و پیش از طلوع آفتاب) می خواند،بهتر است كه نیت ادا یا قضا نكند،بلكه به نیت "ما فی الذمه" به آن معنی است كه نیت كند نمازشب می خوانم "قربًا الی الله" خواه ادا باشد خواه قضا،هر چه خدا و رسولش فرموده اند
خدایا..هدایتم کن زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است...
خدایا..هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا میدانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است...
خدایا..ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد...
خدایا..راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است...
خدایا..دلم از ظلم وستم گرفته است تو را به عدالتت سوگند میدهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار ندهی...
..!!چه خدای مهربانی داریم که از آن غافلیم...............غافل!!..
..!!بعضی اوقات آنقدر در این دنیای پست غرق میشویم که یادمان میرود خدایی هست!!