آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
کد لوگوی ما
بارش یامهدی
.
.
هيس...
.
گوش دهيد.!!!
.
اين تكرار صداي دوباره تاريخ است
.
كسي از انتهاي زمان دوباره مي خواند ؛
.
كيست كه مرا ياري كند ؟
.
بيــــا...
.
اينجا لشگري برايت مهيا كرده ايم ،
.
كوچك است ،
.
اما همه بودنت را باور دارند و به قنوت و قبله ات ايمان
این یک داستان نیست
غصه است
در همين نزديكيها
آيا زماني فرا خواهد رسيد كه باور كنيم در همين نزديكيها چشمهاي نگراني زندگيامان را هر روز مرور ميكند؟
چشماني مضطرب، كه منتظر است تا با خوب شدن ما دلخوشانه پا در ركاب ظهور نهد.
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح ، ظهر نه غروب شد نیامدی
امام جواد ع فرمودند: مؤ من در هر حال نيازمند به سه خصلت است : توفيق از طرف
خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت
نمايد.
به مناسبت شهادت جانسوز امام محمد تقی علیه السلام
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا در حجره در بسته بغداد امشب
امام جواد علیهالسلام: تا هنگامی که سپاسگذاری بندگان ادامه دارد نعمتهای خداوند قطع نمیشود.
شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت، تسلیت و تعزیت.
ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل از روی شوق در ره جانانه جان سپرد
نفرین بر آن محرم نامحرم
که زهر جفا را نه در جام تو که در کام ما ریخت
آه! ای خورشید عشق
ای مولای جوان من
چه زود غروب کردی!
گشته عالم، غرق ماتم در عزای جواد الائمه
کرده زهرا ناله برپا در عزای جواد الائمه
شد ز بیداد، شهر بغداد کربلای جواد الائمه
شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، تسلیت و تعزیت.
امام محمد تقی علیهالسلام: بدان که از دید خداوند پنهان نیستی پس بنگر که چگونه هستی!
یا جواد الائمه
چون بخود نگریستم جز بی حیائی و بی شرمی در برابر ارباب خودم ندیدم
امشب دعایم کن تا دیگر باگناهانم دل فرزندت مهدی را نشکنم.
در میان حجره یا رب کیست غوغا میکند شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا میکند
همسرش از فرط شادی و شعف کف میزند زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا میکند
شهادت غریبانه ی امام مسموم، جواد مظلوم-ع بر شما تسلیت باد.
خاطره غم انگیز
زندگی، پر از خاطرات تلخ و شیرینه، شاید شما هم بعضی وقتها یاد خاطرات خودتون بیفتین، به بعضی از اونا لبخند میزنین و برای بعضی از خاطرات، دلِ تون میگیره. بچه ها! ما امام های خیلی خوبی داشتیم که مدتی رو با مردم زندگی کَردَن، زندگی اونا هم پُر از خاطرات بوده و ما الان وقتی یاد اون خاطرهها میافتیم، اگه خاطره تولد و جشن باشه، شاد میشیم و اگه خاطره شهید شدن اونا و اذیت شدن اون عزیزا به دست حاکمان ستم گر و بدِ زمان خودشون باشه، دلِ مون میگیره و پر از غم میشه. امروز هم دلامون پر از غمه، چون یاد یه خاطره تلخ افتاده، خاطره یه امام جَوونی که با انگور سمّی، شهیدش کردن، امام جواد علیه السلام، پسر امام رضا علیه السلام و امام نهم ماست، این روز رو به شما بچه های خوبی که اماماتونُ دوست دارین، تسلیت میگم.
شخص موثقی از یکی از اخیار به نام آقا شیخ اسماعیل سرخابی نقل فرمود: آیة الله آقای حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی(رحمة الله)(مؤلف کتاب اسرارالصلاة) نقل فرمودند: عموی من با چند زن دیگر به مسجد جمکران می روند. وقتی که شب می شود دربها را از پشت می بندند و چند سنگ پشت در می گذارند تا کسی نتواند وارد مسجد شود. چیزی نمی گذرد که ناگهان می بینند جوانی در مسجد مشغول نماز و مسجد از وجود او روشن شده است آنها با دیدن این منظره از هوش می روند و صبح روز بعد که مردم جهت انجام نماز به مسجد می آیند با دربهای بسته شده از پشت مواجه می شوند چاره ای نمی بینند مگر آن که با نردبان وارد مسجد شوند، پس از وارد شدن به مسجد و باز کردن دربها آنان را مشاهده می کنند که غش کرده اند و از هوش رفته اند.
منبع:روزنه هایی از عالم غیب
میخوام از کســی بگم که اینـــروزهــــــا خیلی غریبهـــ
میگن شـــآید این جمعهـــ بیــــــاید...شــاید
ولیــــــــــ من میگم اگه آدم شیـــم سه شنبه هم می آیـــــــد!
میگــن منتظرشنـــ...دوسش دارنـــ...از تهـــ دل آیـــــــــا؟یا چون شناسنامه ای مسلمونیم؟
پس چرا یاریش نمیکنید فقط ادای دوست داشتنو درمیارید؟
تاوقتیـــــــــــــــ که:
تا وقتی خـیــآبونهـــــــــا پراز عروسکـــ های خوش آب ورنگ ولی یه بار مصرفهـــ
تا وقتی زنای شوهر داری هستند که یواشکی بادوستـ پسراشون قرار میذارنـ
تا وقتی دخترایی هستندکه میدونن آخر دوستی چی انتظار شونو میکشه ولی بازم...
(مثال اینان مثل جوجه تیغی هایی ست که هرسال به طور غریزی
میرن تو اتوبان و زیر ماشین له میشن چون عقل ندارن)
تو که داری بفهم خودتو بازیچه دستها نکن روح خدا درتو دمیده شده
چطور میتونی این روح رو به گناه دستمالی کنی؟
تا وقتــــی اینـــــ ها تو جامعـــه ما که مثلا جامعه اسلامی هست وجودداره
امام زمان ما تنهاست آیــا کسی هست که اورا یاری کند؟
حالا فهمیدی چرا غریبهـــ امام زمانـ؟؟؟
حتی از امام حسین هم غریبتـــره میدونی آیـا؟
بدونـــ کهـــ امام زمانـــ گم نشده این ماییم که اونو گم کردیم
_آقاببخشيد من آرايشخانم شمارو نمي پسندم ،
لطف كنيدبگيد يه جور ديگه آرايش كنه
_خجالت بكش مردك بي...!!!! تومگه خودت ناموس نداري؟
_فكرنمي كردم غيرتي بشي ،آخه وقتي اين جوري اومده بيرون
حتما براي تماشاي ماست والا اگه براي توبود كه بايدتوخونه آرايش مي كرد.
چون براي ماست ، من اينجوري نمي پسندم
بسم رب المهدی
از میان دو واژه انسان و انسانیت اولی در میان گوچه ها و دومی لابلای کتاب ها سرگردان است...!
اَلسَّلاَمُ عَلَی رَبِیعِ الاَنامِ و نَضرَةِ الاَیَّام
سلام بر بهار مردم...!!!
یعنی مردم افسرده اند.وقتی آقایمان نیست.افسرده ایم!
شادابی روزگار به ظهور حضرت است، بهار دل ها هم به حضرت است. الان مثل ما، مثل درختی است که با اره شاخه هایش را مجروح کردند و از تنه درخت تغذیه کاملی نمی شویم. ولو از طرف امام توجه هست چرا که خودش فرمود:هرگز شما را فراموش نمی کنیم.
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند:
عجیب است از کسانی که درباره ی مأکولات و خوردنیهای خود فکر می کنند اما درباره ی معقولات و یادگرفتنی های خود هیچ گونه زحمتِ اندیشه ای به خود راه نمی دهند.
.
ای هشتمین بهار ولا یا ثامن الحجج(ع) |
|
گل میكنـی به سینه ما ثامن الحجج(ع) |
|
عـمری اسـیر فاصـلههـای تنیـدهایـم |
|
بـا خاطـرات مانـده به جا ثامن الحجج(ع) |
|
بـا یـاد تـو بـه غربـت شبها نشستهایم |
|
یك شب به خواب ما تو بیا ثامن الحجج(ع) |
|
یك شب بیا تو بتاب به چشمان بستهام |
|
بشـكن سـكوت پنجره را ثامن الحجج(ع) |
|
تــا چــون كبوتــران حــرم از دل قفـس |
|
پـَر واكنـم به سوی شما ثامن الحجج(ع) |
|
یـك جرعه از نگاه غزلهای تو بس است |
|
ای آفتــاب عاطفــه یـا ثـامن الحجـج (ع) |
این واقعه نشانی از تواضع امام دارد.
زمانی که امام رضا علیه السلام به عنوان ولیعهد در خراسان بود آشکار است که تا چه اندازه موقعیت سیاسی داشت. ایشان به عنوان جانشین خلیفه وقت شناخته میشدند و طبیعی بود که مردم سخت به آن حضرت احترام میگذاشتند...
اما همین امام بنا به روایتی که ابن شهر آشوب، نویسنده مشهور شیعه در قرن ششم به نقل از یعقوب بن اسحاق نوبختی روایت کرده است به گونهای وارد حمام نیشابور شد که حاضران متوجه نشدند آن حضرت دارای چنان مقامی است. ابن شهر آشوب مینویسد: حضرت رضا علیهالسلام وارد حمام شد. یکی از کسانی که حاضر بود ـ و ایشان را نمیشناخت ـ از آن حضرت خواست تا دلاکی او را کرده و به اصطلاح امروزه کیسه او را بکشد. حضرت درخواست او را پذیرفت و مشغول کار شد. برخی که امام را میشناختند، آن مرد را درباره امام رضا علیه السلام آگاه کردند و او مشغول عذرخواهی شد. با این حال امام به او آرامش داده و همچنان به دلاکی او مشغول بود.
منبع: مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص412.
زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول میطلبید و میگویید:
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید.
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه میدانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمیدانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم. |
---|
رقص قشنگ نور
امشب چه ديدنى است
آواز شاد باد
امشب شنيدنى است
عيد است و عطر گل
پيچيده در هوا
بوى خوش گلاب
پر كرده سينه را
گلبوته هاى شمع
روييده هر كجا
مى ريزد اشك شوق
يك غنچه بى صدا
گلدسته ها همه
غرق ستاره هاست
هر گوشه حرم
فرياد (يا رضا) ست
وقت زيارت است
پر مى كشد دلم
همراه كفتران
من مى روم حرم
روزگار ، نبودنت را برایم دیکته می کند و نمره ی من باز می شود : صفر، هیچ وقت نبودنت را یاد نمیگیرم